معمارکده2012

معمارکده2012
بزرگترین وبلاک تخصصی معماری
ورود اعضا:

خبرنامه وب سایت:





Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت


محمد شمخانى: بحث استفاده از گل و ساختن گنبد و توجه به بلاياى طبيعى را معماران گمنام گذشته ما به اندازه كافى گشوده اند و از آن به افق هاى باز بسيارى در ماجراى ساخت و ساز و اقامت رسيده اند. در اين زمينه اگر حرفى هست و حديثى ناگفته، در تحويل اين ماده و ماتريال ايرانى و بومى به باورهاى امروزين معمارى است كه زمين را عرصه تاخت و تاز خود قرار داده و حالا دارد فقط و فقط به يك تسلسل طولى و عمودى مى انديشد و به پيشروى ميان زمين و آسمان. در اين «تحويل گرى» اما، آنچه بسيار مهم مى آيد و مى نمايد درك و دريافتى نو از معنا و مفهوم مستتر در همان سازه هاى سنتى است و هم تافتگى (كمپلكسيتى) آنها.
«نادر خليلى» نام آشنايى در معمارى معاصر ايران است كه توانسته اقبالى هم در آن سوى مرزها پيدا كند. اين اقبال بيش از هر چيز ديگرى مرهون طرح دوباره و دوباره يكسرى مفاهيم موجود در معمارى بومى و سنتى ايران است و نحوه به كارگيرى آنها در نظام افقى (نه عمودى) ساخت و ساز امروز دنيا. مكاشفه اى كه انگار هم از مسير پژوهش هايى ميدانى در روستاهاى كويرى ايران و هم از درون شعرهاى عرفانى مولانا مى گذرد و اين دومى البته بيشتر براى ترفيع و توجيه دريافت هاى مستقيم او از انگاره هاى بنيادين معمارى سنتى ما.
خليلى سال هاست كه در آمريكا زندگى مى كند و ايران را تنها به عنوان خاستگاه ايده ها و عقيده هاى معماريايى اش مى داند و مى شناسد و اين را در كتاب «تنها دويدن» خود كه پژوهشى پنج ساله در روستاهاى ايران است،اينگونه اذعان مى كند: «قهرمانان اين كتاب در حقيقت، مردم ساده و زنده دل ايران هستند. كسانى كه گنجينه سنت و فرهنگ غنى ما در دل شان نهفته است. من نتيجه همه كارهاى چندين سال گذشته خود را مديون همين مردم هستم.»
خليلى آنچنان كه به نظر مى آيد خيلى مورد تأييد جامعه معمارى ايران نيست و با آن چندان تعاملى ندارد. او خود را كسى مى داند كه تنهاست و با خودش مسابقه مى دهد و اين موضوعى است كه در گفت وگو با يك نشريه آمريكايى (ارث لايت) بدان اشاره مى كند: «در مسابقه جاه طلبانه زندگى، الزامى نيست كه شما با ديگران رقابت كنيد! تنها مسابقه دادن، يعنى اين كه به جاى آن كه از ديگرى ببريد يا جلو بزنيد، از وضعيت هاى مختلفى كه در زندگى پيش مى آيد آغاز كنيد. در بيشتر اوقات ما تنها بر استعدادها و توانايى هاى ديگران غلبه مى كنيم، نه بر استعدادها و توانايى هاى خودمان.»
طنين اين موضوع آنقدر در زندگى اين مهندس ايرانى پيچيده كه به نظر مى رسد اگر در ايران بود و در ايران مى ماند، هرگز به موفقيت هاى كوچك و بزرگى كه دست يافته، نمى رسيد. موفقيت هايى كه در آخرين پله و پلان خود دريافت جايزه معتبر «آقاخان» در معمارى و در سال جارى است. جايزه بزرگى كه آقاخان رهبر فرقه اسماعيليه به پروژه هاى برتر در عرصه معمارى جهان اسلام اختصاص داده است. در بيانيه بنياد آقاخان برترى پروژه خليلى چنين توصيف و توجيه شده است: «سيستم پيشنهادى نادر خليلى به ويژه براى ساخت پناهگاه هاى موقت مناسب است. زيرا ارزان است و با امكانات ساده قابل اجراست و اجراى آن با حداقل آموزش شدنى است. مزيت ديگر آن نيز سرعت برپا كردن و ساخت آن است.»
خليلى جايزه اين بنياد را به خاطر ايده هاى خود در استفاده از ساده ترين امكانات محيطى و ساختن خانه ها ومكان هايى كه دربرابر زلزله مقاوم اند، برده است. عنوانى كه او براى اين ايده خود برگزيده عنوان ساده « كيسه شنى» است. كيسه هايى كه از خاك پر وبه صورت مستدير چيده مى شوند وخانه هايى گردو گنبدى مى سازند وازميان شان سيم خاردار مى گذرد تا دربرابر زلزله نيز مقاوم باشند.

 
 

خليلى كه اين شيوه را درآمريكا به اندازه كافى آزموده ونتايج آزمون هاى خود را هم ديده و به ديگران نيز نشان داده است، همزمان با وقوع زلزله بم، پيشنهاد استفاده از آن را براى بازسازى خانه هاى بم نيز مى دهد، كه انگار استقبال خوبى از آن نمى شود و جالب آنكه دامنه اين مخالفت ها به اظهار نظر متخصصان خارجى نيز كشيده مى شود: «وقتى درمورد بناهايى خبرى مى شنويم كه قرار است با كيسه هاى پر از مخلوط سيمان وگل ساخته شوند وبراى تقويت باسيم خاردار به يكديگر متصل شوند، واقعاً نگران بم مى شوم. گفتن اينكه چنين سازه هايى مانند بناهاى اصيل بم است مورا به تن سيخ مى كند.» (آرچى والدـ آرشيتكت اسكاتلندى ـ به نقل از روزنامه همشهرى )
شهرت اصلى مهندس خليلى اما ، نه به اين اواخر ونه اين « كيسه هاى شنى» ، كه به سال ها پيش باز مى گردد . به زمانى كه او خود را مبدع ساخت نوعى سراميك يا سوپر خشت مى داند وعنوان « گل تافتن» را برايش بر مى گزيند. شيوه اى كه بركاربرد چهار عنصر آب وباد و خاك و آتش (عناصر چهارگانه) تكيه وتأكيد دارد واستفاده از خاك رس يكى از مؤلفه هاى اصلى آن است. به خاطر همين شيوه به ظاهر ساده وسهل و ممتنع هم هست كه او درسال
۱۹۸۴ جايزه « تكنولوژى ممتاز» را از شوراى كاليفرنيا يى انجمن معماران آمريكا (ccAIA) و گواهى نامه ويژه سازمان ملل ودپارتمان آمريكايى HUD را دريافت مى كند. شيوه اى كه عبارت است از ساختن خانه هاى خشتى وگلى وگداختن آنها از درون ولعاب دادن شان . به طورى كه سازه دربرابر گرما ( درتابستان) وسرما ( درزمستان) وباد وباران وزلزله هاى شديد ( درتمام فصول) مقاوم باشد وكوچك ترين خللى در آن ايجاد نشود: «وقتى شما كار با خاك را شروع مى كنيد، مى بينيد كه نيازى نيست جوابگوى راه حل ها وبازاريابى ونظاير آن باشيد. همه چيز درخاك خلاصه مى شود. شما بايستى دست و دلتان به كار باشد وفقط بسازيد . خاك هرجور كه بخواهيم تغيير شكل مى يابد و آشكار مى شود و جوابى است به بحران محيطى، به تخريب جنگل ها، انرژى وحتى ساختمان سازى روى ماه ومريخ وسياره هاى ديگر . همه اش همين جاست . چهار عنصر خاك، باد، آب و آتش . فقط نياز هست كه ما با آن كار كنيم.»
به نظر نمى رسد اين آرمان گرايى اغراق آميز و اين جواب هاى شاعرانه ، پاسخگوى تمام آن طرح و تئورى اى باشد كه به مرور زمان حول و حوش كار خليلى شكل گرفته است. كمى دقت در اظهارات اين معمار ايرانى ما را متوجه سويه هاى سطحى وظاهرى شعر كلاسيك ايران مى كند كه مفاهيم بزرگ ديگرى را درنظر دارند و درصدد ساده سازى آنها هستند. با اين حال اما، برداشت معمار ايرانى، هرچند شتاب زده و هر چند سطحى، توانسته در غرب نظر خيلى ها را به خود جلب كند و معمارى مورد نظر او را در برابر شيوه هاى معمارى رسمى و ساختارى قرن بيستم به عنوان يك پيشنهاد تازه، كه ارزش انديشيدن و آزمايش كردن دارد، مطرح كند. به ويژه از آن جهت كه خطابى عام دارد و از آن رسميت خشك وخشن معمارى رايج، كه بيشتر اقليت گراست، فاصله مى گيرد: «در حال حاضر بيش از نهصد ميليون آدم در دنيا هست كه يا بى خانمان اند و يا در حلبى آبادها و سرپناه هايى زندگى مى كنند كه زيستن در آن ها با ور كردنى نيست. آنها هرگز اميدى به داشتن يك سرپناه نخواهند داشت. مگر آنكه با چيزى كه زير پاهايشان هست كار كنند. خاك تنها جواب مسأله است. من سعى كرده ام تا اين ايده را دنبال كنم كه ممكن است راهى باشد تا ما بتوانيم با خاك بنا بسازيم و به جواب برسيم. من به روند ارزشمندى دست پيدا كردم كه براى هزاران سال اجرا مى شده است.»
بنابرآمارى كه يكى از گزارش ها در باره خليلى داده است، تاكنون با روش ابداعى او حدود
۱۰ هزار واحد مسكونى ارزان، سريع و مقاوم در برابر زلزله در مكزيك، ۲۰ هزار واحد در هند و ۵ هزار واحد در ارمنستان در مدتى كوتاه ساخته شده است.
و اما يكى از ايرادهايى كه همواره به طرح مهندسى خليلى وارد كرده اند، جدا از مسائل فنى و تكنولوژيك، يكى عدم تنوع و پيوستگى تام و تمام هندسى و توجه به مسائل زيبايى شناسيك معمارى سنتى ماست و يكى هم محدوديت طبقات و گسترش عمومى آن است، كه او در پاسخ به اين دو مورد اساسى درجايى چنين مى گويد: «از نظر تنوع فرم، تقريباً مى شود هر فرمى را با اين سيستم ساخت ولى بايد در رشته هاى موجود تداوم باشد. در اصل هر رشته ابر خشتى يك خطى است كه در تداوم خود فضا را مى سازد.» و «در كاليفرنيا اجازه ساخت بيش از يك طبقه با اين روش داده نمى شود؛ اين نوع بناها را تا سه طبقه نيز مى توان ساخت ولى تجربه هايى كه ما داشته ايم يك طبقه بوده است. بيش از
۹۳ درصد از بناهاى جهان يك طبقه ساخته مى شوند و اتاق ها هم سه در چهار يا چهار در پنج هستند. ما نمى گوييم كه بياييد كارهاى ساختمانى را تعطيل كنيد و همه را يك طبقه و باطاق و گنبد بسازيد. نه اصلاً چنين چيزى نيست. راه حل ما براى آن بناهايى است كه خشت و گلى هستند و يك طبقه
مهندس خليلى به رغم تمام مخالفت هايى كه در ايران با او مى شود و به رغم تمام موضع گيرى هايى كه به صراحت در برابر اين مخالفت ها دارد و گاه به محكوم كردن همه دست اندر كاران ساخت و ساز كشورمان مى انجامد، همچنان مشغول گسترش ايده هاى خود است و در اين راه انگار پيشنهادهايى هم براى ساخت شهرهايى در كره ماه به سازمان «ناسا» داده است. او كه پيشتر تخصصى در بلند مرتبه سازى داشته، حدود
۲۸ سال است كه فقط و فقط روى «خاك» و «معمارى خاك» تمركز دارد و در اين زمينه فعاليت هاى خود را از سال ۱۹۷۶ و تحقيق در روستاهاى ايران آغاز كرده و دو سال بعد از انقلاب (به خاطر بوروكراسى حاكم در عرصه معمارى) براى هميشه به آمريكا مهاجرت كرده و در آنجام به گسترش تجربه ها و تحقيق هاى خود پرداخته است. اين معمار معاصر ايرانى از سال ۱۹۸۲ مدير و بنيانگذار بنياد «گلتافتن» در برنامه پژوهشى ScI-ArC و از سال ۱۹۸۶ مدير برنامه پژوهشى معمارى در انستيتوى هنر و معمارى خاك كاليفرنيا Cal-Earth)) است.

در نگاه نخستين آنچه معماري را بيان مي کند شکلي است که توسط مصالحي خاص پديد آمده است در سنت معماري ايراني همواره تسلط شکل بر جنس مصالح به گونه اي است در برابر آن چاره جز انکار مصالح باقي نمي ماند  

در نگاه نخستين آنچه معماري را بيان مي کند شکلي استکه توسط مصالحي خاص پديد آمده است در سنت معماري ايراني همواره تسلط شکل بر جنسمصالح به گونه اي است در برابر آن چاره جز انکار مصالح باقي نمي ماند هنگامي کهوارد مسجد شيخ لطف الله مي شويم آنچه بيش و پيش از هر چيز به نظر مي رسد شکل و نقشاست و اصلا اينکه اين شکل ها و نقش ها از چه ساخته شده اند گاهي فراموش مي شودالبته شايد در اين ميان جداره هاي شهري از اين قاعده جدا باشند جداره هايي که اغلببه صورت يکنواخت گاه از آجر و گاه از کاهگل پوشيده شده اند و پيراهني هماهنگ را برتن شهر پوشانيده اند.

در نقطه رو به رو و به شکل مشخص بعد از تحولاتتکنولوژیکی دوران انقلاب صنعتی در اروپا ،نقش مصالح در شکل دهی به ماهیت ساختمان بهشکل بسیار گسترده ای تغییر کرد و در حقیقت نقش اصلی را در شکل بخشی به ساختمانمصالح بر عهده گرفت.بی تردید بدون حضور بتن به عنوان مصاح ساختمانی لوکوربوزیه ازخلق بسیاری ازشاهکارهای خویش باز می ماند.

اما جدا از نقش جدی مصالح دردیگر سازی سازه و تکنیک ساخت و ساز تاثیر مصالح در شکل بخشی به پوسته بنا ها نیزانکار ناپذیر است ، علی رغم حضور محدود مصالح در معماری ایرانی که عمدتا در عناصرینظیر خاک ، گچ، آجرو سنگ خلاصه می شود شکل ها و نقش ها و گاهی نیز رنگها بسیارگسترده و متنوع است وازدحام نقش و رنگ و شکل چنان گسترده و گوناگون است که در اغلبمواقع به سمت انکار مصالح پیش می رود ، به عنوان نمونه خانه عامریها درکاشان دارایپنج حیاط است که پوشش نمای تمام حیاط ها گل و گچ است اما به راستی تنوع نقش و شکل ورنگ به گونه ای است که اصلا نمی توان در نظر نخست و با اطمینان گفت که تمام این بناها با جنس خاصی از مصالح پوشیده شده اند .

حالا تصور کنیم صورت مسألهجدیدی پیش رو داریم که به گونه ای متفاوت در حال رونمایی است ، شکلی از حضور جدیدمصالح نوین درمیان شکل های قدیمی و چگونگی این رونمایی . در سده اخیر و به موازاتحضور مصالح و تکنولوژی جدید ساختمان در صورت شهر های ما نیز تغییراتی از ایندوگانگی حاصل شد اما آنچه در اصل رخ داد شتابزدگی در استفاده از این تکنولوژی ومصالح ِ نوآمده بود ؛ شکل های ناهمگون ، فضاهای نا هماهنگ .


 
خلاصه ای از طرح ایجاد مرکز بین المللی تحقيقات خشت در ايران به يونسکو ارائه شد. در اين طرح گروههای کاری و اجرايی فعال در مرکز مطالعاتی خشت مشخص شده است.»روزگذشته مايکل پتزل رئيس شورای بين المللی بناها و محوطه های تاريخی (ايکوموس) ازپيشنهاد ايران درباره ايجاد مرکز بين المللی تحقيقات خشت در ايران استقبالکرد.  

مصطفی قوانلو قاجار

خلاصه ای از طرح ايجاد مرکز بين المللیتحقيقات خشت در ايران به يونسکو ارائه شد.
به گزارش «ميراث خبر»محمدرضا نقصانمحمدی رئيس دانشگاه هنر ومعماری يزد با اعلام اين مطلب افزود:«طرح مقدماتی ايجادمرکز مطالعاتی بين المللی خشت به نماينده يونسکو«يوکا يوکيليهتو»ارائه شده است.دراين طرح گروههای کاری و اجرايی فعال در مرکز مطالعاتی خشت مشخص شده است.» ویافزود:«سعی ما بر اين است تا در حاشيه نهمين کنفرانس بين المللی مطالعه و حفاظتمعماری خشتی،جلسه مشترکی با مسئولان ايکوموس،ايکروم و يونسکو داشته باشيم.تابتوانيم موافقت نهايی جامعه جهانی ميراث فرهنگی را با طرح پيشنهادی ايران جلبکنيم.» عضو انجمن ايکوموس ايران اضافه کرد:«هنوز در مورد چگونگی شکل گيری و جزیياتتشکيل اين مرکز مطالعاتی تصميم گيری نشده،و تنها به طور شفاهی با طرح ايران موافقتشده است.
روز گذشته مايکل پتزل رئيس شورای بين المللی بناها و محوطه های تاریخی (ايکوموس) از پيشنهاد ايران درباره ايجاد مرکز بين المللی تحقيقات خشت در ايراناستقبال کرد.پتزل درنهمين کنفرانس بين المللی مطالعه و حفاظت معماری خشتی، (ترا 2003) که در باغ دولت آباد يزد بر گزار می شود،گفت، «من از ايده آقای بهشتی دربارهايجاد مرکز بين المللی تحقيقات خشت در ايران بسيار استقبال می کنم
ايران درصدد است تا مرکز تحقيقات بين المللی خشت در يزد يا چغازنبيل ايجاد شود. احتمال میرود يکی از تصميمات ترا2003 در پايان اين کنفرانس،پذيرفتن پيشنهاد ايران باشد که تابه حال از سوی برخی از دست اندرکاران کنفرانس و شرکت کنندگان خارجی با استقبال روبه رو شده است.سيد محمد بهشتي رييس سازمان ميراث فرهنگي ايران در سخنرانی افتتاحيهکنفرانس(ترا2003)يزد را از جهت های مختلف با ارزش توصيف كرد و از اين شهر به عنوانپايتخت بناهاي خشتي جهان نام برد و از آمادگي ايران براي راه اندازي مركز دايميحفاظت و آموزش معماري خشتي در يزد خبر داد
در ايران هزاران هکتار بنای خشتی وجوددارد که به دليل سالها بی توجهی،در معرض نابودی قرار گرفته است.بسياری ازکارشناسانی خارجی که در روز اول کنفرانس از بافت تاريخی يزد بازديد کردند محلهفهادان را «بی نظير» و «اعجاب انگيز» خواندند.
کنفرانس «ترا» برای سومين بار دريزد برگزار می شود.اين کنفرانس بزرگترين همايش بين المللی است که تاکنون در زمينهميراث فرهنگی در ايران برگزار شده است.«ترا» اولين بار در سال 1351 در يزد برگزارشد. در سال 1356 نيز اين کنفرانس دوباره در يزد برگزار شد. اما در سال های پس ازانقلاب، «ترا» از موطن اصلی خود رخت بست و راهی کشورهايي مثل ترکيه، پرو، ايالاتمتحده امريکا، پرتغال و انگلستان شد. محققان و کارشناسان ايرانی و خارجی که علاوهبر ايران از کشوهايی مثل مصر، شيلی، ايالات متحده امريکا، عمان، تاجيکستان، ژاپن،ايتاليا و فرانسه به يزد آمده اند، در روزهای 8 تا 11 آذر با ارايه مقالات علمی وبا شرکت در جلسات کاری آخرين يافته های خود در زمينه حفاظت از معماری خشتی را آشکارخواهند کرد.
: رييس سازمان ميراث فرهنگي در مراسم گشايش نهمينكنفرانس بين المللي مطالعه و حفاظت معماري خشتي پيشنهاد كردايجاد مركز دايمي حفاظت و آموزش معماري خشتي دريزد  
     
 

يزد آماده راه اندازي مركز دايمي براي حفاظت و آموزشمعماري خشتي است.
نهمين كنفرانس بين المللي مطالعه و حفاظت معماري خشتي صبح روزگذشته با حضور جمع زيادي از كارشناسان ميراث فرهنگي داخلي و خارجي در باغ دولت آباديزد گشايش يافت. به گزارش ستاد خبري نهمين كنفرانس بين المللي مطالعه و حفاظت ازمعماري خشتي در اين مراسم عبدالرسول وطن دوست و نيز كنفرانس، به تشريح اهداف اصليبرگزاري آن پرداخت و گفت: «تهيه فهرست بررسي فن آوري ها در معماري خشتي و سبك شناسيآثار خشتي، تاكيد بر آموزش با عنايت به ضرورت توجه به راهكارها و مواد و مصالح دربرنامه هاي دانشگاهي در رشته معماري باستان شناسي و حفاظت و مرمت، جلب آگاهي هايعمومي به ارزش ها و معماري هاي خشتي، تشكيل و انسجام پايگاه هاي منطقه اي برايانتقال اطلاعات حفاظتي و تداوم استفاده از معماري خشتي و ارزيابي اقدامات پيشينبراي توسعه روش هاي حفاظتي و مرمتي پايدار از جمله اهداف برگزاري اين كنفرانسهستند. سپس سيد محمد بهشتي رييس سازمان ميراث فرهنگي ايران در سخناني بر پايه اينكنفرانس در شهر يزد جهات مختلفي با ارزش و مبين نكات مهمي توصيف كرد و از اين شهربه عنوان پايتخت بناهاي خشتي جهان نام برد و از آمادگي ايران براي راه اندازي مركزدايمي حفاظت و آموزش معماري خشتي در يزد خبر داد. در اين مراسم همچنان حميد كلانترياستاندار يزد، نيكلاس «استان لي» دبير كل ايك روم و «مايكل پت زت» رييس ايكوموس بهايراد سخنراني مي پرداختند. نهمين كنفرانس بين المللي مطالعه و حفاظت از معماريخشتي روز 11 آذر ماه به كار خود پايان مي دهد.


در طراحي مجتمع الكندي،معماري شهري نجد (ناحيه گرم و خشك و بياباني) مبناي كار قرار گرفت كه رد پاي آن رادر طرح كلي مجتمع به خوبي مي‌توان يافت.  

مجتمع الكندي (AL – Kinidi) در قلب بخش مركزي هي اسفرت (Hayy Assafarat) عرباستان واقع شده است كه گروه مهمي از فضاهاي شهري را با كاركردهاي بازرگاني،اداري، مذهبي و فرهنگي شكل مي‌دهد. اين مجتمع يك مسجد جمعه، يك مجموعه خدمات اداريو يك ميدان‌گاه عمومي كه بازار پياده‌اي رواقدار (ساباط) را در پيرامون دارد و نيزچندين فضاي سبز متفاوت و چند رستوران را در خود جاي داده است.

ارتباط اينمجتمع با بلوار هاي شهري پيرامونش از راه دو دروازه بزرگ تامين ميشود كه رفت و آمدها را سامان مي دهند.كف ميدان مجتمع با سنگ مرمر فرش شده كه در طول وعرض آن،گياهانبسياري در باغچه هاي كرسي دار سنگپوش كاشته شده است.


سطح اشغال اينمجتمع نزديك به 20000 مترمربع است كه در آن حدود 54000 مترمربع به زير بنا رفتهاست. مجتمع به طور كلي در پيرامون يك فضاي باز ميدان‌گاهي ساماندهي شده است. وليهم‌زمان در هر يك از ساختمان‌هاي آن نيز يك حياط مركزي در نظرگرفته‌اند.

ارتباط اين مجتمع با بلوارهاي شهري پيرامونش از راه دو دروازهبزرگ تامين مي‌شود كه رفت و آمدها را سامان مي‌دهند. شدامد ها پياده از راه دروازههمكف و سواره از راهي در تراز پاييني شكل مي‌گيرد كه به فضاي توقفگاه (پاركينگ) مجتمع مي‌رسد.


در طراحي مجتمع الكندي، معماري شهري نجد (ناحيه گرم و خشكو بياباني) مبناي كار قرار گرفت كه رد پاي آن را در طرح كلي مجتمع به خوبي مي‌توانيافت؛ ديوارهاي ضخيم ( كه ويژگي معماري نجدي است_ بازشوهاي كوچك داخلي و جلوه‌هايفضاهاي خلوت و درونگرا در طراحي ميدان الكندي به خوبي ديده مي‌شود. در اين طرح بهمسايل جغرافيايي و آب و هوايي نيز توجه شده است. به همين دليل معماري آن جلوه بوميپيدا كرده است. توالي كنار هم چيدن فضاهاي گوناگون بازارها، ميدانچه‌هاي همگاني ومحوطه‌سازي‌ها در مجتمع الكندي چنان در نظر گرفته شده كه نمايي همانند الگوهاياسكان قديمي را مي‌آفريند بدون آنكه تقليد يا همانندسازي آنها باشد.

ساختمانمسجد جمعه‌ كه بر پايه طرح‌هاي سنتي نجدي ساخته شده در يكي از ضلع‌هاي ميدان جايدارد و مشرف بر اين است. دو مناره بلند دروازه ورود به مسجد را مشخص مي‌كند. مغازه‌ها، رستوران‌ها و ديگر خدمات همگاني در ساباط‌ها (فضاهاي رواقدار) يكي ديگراز ضلع‌هاي ميدان را در برمي گيرند. مجموعه خدمات اداري _ دولتي، دگير كناره تعريفكننده ميدان را شكل بخشيده‌اند. اين دفترهاي اداري، خود، در پيرامون حياط‌هاييسرباز و دهليزهايي سرپوشيده شكل گرفته‌اند كه از طراحي فضاي سبز و درختان حساب شدهسنجيده برخوردارند.

دهليزها به عنوان فضايي خشك كننده و نيز به عنوانواسطه‌اي براي ايجاد امكان پيوند رفت و آمدي بين بخش‌هاي گوناگون مجموعه اداري عملمي‌كنند. به اين ترتيب زندگي پربار و متنوعي را در بين ديوارهاي ضخيم و بازشوهايباريك آنها فراهم مي‌آورند.


عنصرهاي محوطه‌سازي مجتمع الكندي عبارتنداز: رواق‌هاي سايبان‌دار، فواره‌هاي كوچك و ديگر اجزاي مرتبط با آب و گياه.
كفميدان مجتمع با سنگ مرمر فرش شده كه در طول و عرض آن، گياهان بسياري در باغچه‌هايكرسي‌دار سنگپوش كاشته شده است. نبود سايه و سايبان در ميدان نشانگر آن است كه اينفضاي همگاني تنها از عصر به بعد مورد استفاده قرار مي‌گيرد. در اقليم‌هاي گرم وخشك، از ديرباز سنت آن بود كه مردم، پس از غروب آفتاب به فضاهاي باز بيايند. باتوجه به اين موضوع، اين بخش از طرح مجتمع الكندي با روال زندگي جامعه خود هماهنگاست.

مسوولان مجتمع فضاهاي اداري آن را به روشي روشن‌بينانه و پاسخگو بهكار گرفته‌اند. استقبال همگاني از اين مجتمع فراوان بوده است و مردم بسياري برايگردش و خريد و بهره‌گيري، از شهر رياض به آن جا مي‌روند.


مردمي كه بهميدان مجتمع الكندي مي‌روند، براي عبادت و نمازگزاري به مسجد آن مي‌روند، براي خريدبه ساباط‌ها سر مي‌كشند، براي آسودن و غذا خوردن به چايخانه‌ها، قهوه‌خانه‌ها ياغذاخوري‌هاي آن مراجعه مي‌كنند. به جز آنها براي تفنن و سرگرمي‌ در فضاهاي آن گردشمي‌كنند. بهره‌گيري از اين مجتمع، به ويژه در روزهاي جمعه و هنگام برگزاري نمازجمعه، يا پس از غروب آفتاب كه فروشگاه‌ها و ساباط‌ها كارشان را شروع مي‌كنند باهجوم انبوه جمعيت جلوه‌اي ويژه پيدا مي‌كند. طراحي بر كيفيت اين مجتمع نه تنهااحياگر احساس معماري بومي بلكه بسيار كاركردي و دقيق نيز هست.

به كارگيريفناوري ساختمان مدرن و وارداتي در عربستان سعودي در حال گسترش است. بخش بزرگي از آنچه در اين مجتمع به كار گرفته شده نيز از همين نوع فناوري هاست.

در شكل‌گيريقاب‌هاي اسكلت ساختمان الكندي از بين مسلح استفاده شده كه براي پر كردن آنها ازبلوك‌هاي بتني توخالي بهره گرفته‌اند. سازه مجتمع به شكل تيز و ستون يكپارچه‌اي درجا اجرا شده است. ولي در برخي از جاهاي معين، از تاوه‌هاي پيش ساخته استفادهكرده‌اند.

بام‌هاي سفالين عايق‌بندي شده و سفال‌هاي معلق سقف‌ها نمادي ازجلوه مدرن اين مجتمع هستند. با اين همه سطح نماي تمام بخش‌هاي الكندي را با سيمانتگري قهوه‌اي رنگ كه روي زيرساخت فلزي «رابيتس» پاشيده شده، پوشانده‌اند تا بافتيكمابيش همانند اندودهاي گلي را به وجود آورد كه در گذشته آن را روي ديوارهاي خشت‌خام مي‌كشيدند متداول‌ترين مصالح ساختماني به كار رفته در نجد به شمار مي‌رفت. درپوشش كف مجتمع سنگ مرمر وارداتي را به شكل پلاك به كار برده‌اند؛ در بعضي جاها همتاوه‌هايي را با سيمان محلي به شكل ريخته (درجا) به عنوان كفپوش كار كرده‌اند. البته همه فضاهاي داخلي مجتمع براي ايجاد سرمايش به تهويه مطبوع مجهيز است؛ اما اينطور كه پيداست بسياري از مديران واحدهاي موجود ترجيح مي‌دهند كه از جريان هوايطبيعي و خنكي كه از راه بازشوهاي نازك ديوارهاي خارجي به درون مي‌آيد، بهرهبگيرند.

در الكندي طرح جالبي براي تامين دسترسي به شبكه تاسيسات زيرساختيمجتمع در نظر گرفته‌اند. به اين ترتيب كه در سرتاسر زير مجتمع دالاني خطي وادامه‌دار اجرا شده كه از تراز توقفگاه در بخش زيرزمين مي‌توان به آن راه يافت. بهاين ترتيب به همه اجزاي تاسيساتي و فني در مركز مجتمع دست پيدا كرد.

از آنجاكه پيمانكاران و كارگران فني اين بخش در اصل غيربومي - اغلب اهل كش

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ دو شنبه 24 مهر 1391برچسب:گل و ساختن گنبد, گنبد, توسط هادی(ماهان)پورآخوند
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی :