در این‌باره می‌توان به داستان ساخت طاق کسرا هم اشاره کرد که در حقیقت نخستین مسابقه معماری جهان بوده است. در آن زمان وقتی معمار، دیوار کاخ کسرا را ساخت به خسرو پرویز می‌گوید: به من اجازه دهید تا دیوار بنشیند، بعد من کار را دنبال کنم. خسرو که شتاب داشت و می‌خواست زودتر از آن کاخ بهره‌برداری کند، گفت بیشتر از ۱۵ روز یا یک ماه فرصت ندارید، و بعد باید آن را بسازید. معمار می‌گوید پس شما با من یک استوار (امین) همراه کنید که دیوار را اندازه بگیرد و پس از اندازه‌گیری رسن آن را در حقه‌یی که به زبان «راجی دلیجان» به معنی جعبه است، گذاشته و آن را در گنج‌خانه شاهنشاه گذاشتند. و بعد معمار گریخت و هر چه به دنبالش گشتند او را نیافتند و کار به جایی رسید که همه همشهریانش را به زندان انداختند و سپس به هر کاریگر (معمار) که می‌گفتند طاق را بزند با دیدن بلندای عظیم کاخ سر باز می‌زد. توجه کنید که این طاق، بلندترین و گشاده‌ترین طاق جهان است.


بعد از سه سال معمار بازگشت … او را نزد خسرو پرویز بردند. پادشاه گفت: ای اهریمن چرا گریختن و رفتن؟ معمار پاسخ گفت که از شما می‌خواهم رسنی که با آن دیوار را اندازه گرفیتم و شخصی که معتمدتان بود فراخوانید تا دوباره دیوار را اندازه‌گیری کنیم. سه رش کم آوردند – هر رش نیم گز است – یعنی دیوار یک متر و نیم نشست داشت. و گفت: اگر من طاق را می‌زدم …

نه ایوان ماندی، نه طاق و نگار

نه من ماندی بر در شهریار







برگرفته از گفت و گوی محمد صادقی و علیرضا افشاری با استاد فریدون جنیدی