برانگیختگی از اندوخته های فکری محیط ژرف نگری که ما را می پروراند، اندیشناک بودن از عوامل کارگزار و از پدیده هایی که می خواهند روز را بعدی تاریخی دهند و نیازمندی به گفت و شنودی در خور وقار که دیروز در عالم معنا وجود داشته تا فضای معماری فاخری آفریده شود، می توانند یک یک معماران را وا دارد تا پیش از ساختن به سنجش بنشینند و در این مهم، تا جایی که می توانند دوست داشته باشند به هر سوی بنگرند.
از این رو در این نوشتار، سعی در بازشناسی یکی از کالبدهای معماری ایران باستان شده، تا بر اساس مطالعات قبلی و اشتیاق برای شناختن مفاهیم و اندوخته های معماری گذشته، پا در راهی بگذاریم که عرصه ای بس فراخ و گستره ای پیچیده داشته است. راهی که تا رسیدن به مقصد می بایست، رو به آسمان کنیم و دستان خود را سایبانی در برابر اندشه های سوزان گذشته، به خورشید نگریست و آتش درونی خویش را شعله ور ساخته و به مراقبه و تزکیه پرداخت. به قداست خاک روی آورد و سوزش درون خویش را به او سپرد. آن هنگام است که او در این شور و شوق به پا خواهد خاست و چهار ستون و پایه استوار خویش را برخواهد افراشت و در میان دستان گره خورده خویش آسمان را حلقه خواهد کرد و آتش را پناه خویش خواهد گرفت.
● تلاقی مفهوم زمان با معماری آتشکده ها : ایرانیان باستان، که در سرزمین های شرق ایران بیشتر به اندیشه و تصویرهای کیهانی می پرداختند تا دیرتر در غرب، جهان رابطه های پر رمز و راز طبیعت را، به شکل هایی خواستند و دیدند و شناساندند که تا امروز شنیدنی و برانگیزاننده مانده است و آتشکده یکی از نمونه های این فضا است که در ارتباط با مقوله اصلی، خالص ترین ماده های سازنده اش « زمان » و « مکان» تجدید یافته اند.
ایرانیان باستان پیوستگی هایی میان مکان و زمان قایل بوده اند : آنگاه که « هرمزد آفریدگان را به صورت مادی آفرید» برای آن داد « از روشنی بیکران آتش، از آتش باد، از باد آب، از آب زمین و همه وجود مادی جهان» آفریدگار همه را در درون آسمان بیافرید
ادامه مطلب