منشا محراب:دیدگاه های متفاوتی در مورد محراب و این که اولین محراب در کجا و کی استفاده شده وجود دارد. 1-مهرابه های معابد مهری: تعداد کمی از محققین منشا محراب را مهرابه های معابد مهری ذکر کرده اند و محراب را معرب مهراب میدانند .این کلمه از دو بخش مهر وآبه تشکیل شده است . در مورد معانی آیه نظریات گوناگونی وجود دارد اما معتبر ترین نظر آبه را ساختمان طاقدار و گنبد معنی کرده اند و مهر یا میترا به معنی عهد و پیمان و محبت و خورشید و هفتمین ماه سال و شانزدهمین روز هر ماه شمسی آمده است .میتراییان عقیده داشتند که میترا در غاری متولد شده است از این رو هر جا غاری یافتند مهر ره نیایش میکردند و آن را به مهرابه میگفتند . این غار های مهری را با طاق گنبدی که نمادی از طاق گردون بومی ساختند.و با ستارگان زینت میدادند و دریچه ای بر بالای آن به سمت خورشید میساختند .مهراب درون مهرابه ساخته میشد و درون آن مجسمه مهر و مهربانانش را میگذاشتند که هفت پله بالا تر از کف مهرابه بود و صحنه های یکسانی از کشتن گاو توسط مهر را در آن حکاکی میکردند. مهرابه های ایران:عده ای معتقدند در ایران مهرابه مهری وجود ندارد. زیرا مهرابه های منسوب به میتراییان ملزومات این نوع مهرابه ها را مثلا صفحه کشتن گاو را ندارد.اما مهرابه منسوب به میتراییان در ایران عبارتند از 1.طاق بستان 2. معبد اناهیتای بیشابور 3.معبد کنگاور و چند مهرابه مشهور در دنیا عبارتند از 1.مهرابه ی زیر کلیسای سان کلمنته رم 2.مهرابه کاپو در ایتالیا 3. مهرابه سانتا پرسیکا در رم. 2. محراب کلیساها :دایره المعارف اسلامی منشا محراب را از زبان مستشرقین هنر فرو رفتگی کلیسای مسیحیان ذکر کرده اند . این نظر به هیچ وجه درست نیست زیرا محراب مساجد کوچک است به اندازهای که برای رکوع و سجود امام کافی است و مذبح کلیسا برای انجام شعایر دینی و برای این که رفت و آمد در آن به سادگی انجام گیرد وسیع است همچنین مذبح به عنوان جایگاهی مقدس شمرده میشود در حالی که محراب یکی از اجزای مسجد به شمار میآید. محراب در زمان پیامبر(ص):بسیاری وجود محراب در زمان پیامبر ار به کلی انکار میکنند و عده ای دیگر معتقد به وجود محراب درآن زمان میباشند.بر اساس آیات قرآن لفظ محراب کاربرد داشته است اما نه به معنای محراب بلکه این لفظ قبل از اسلام به یک معبد ویا کل مسجد اطلاق میشده است امادر مورد اولین محراب عده ای معتقدند که خلیفه سوم تجدید ساختمان مسجد پیامبر و بنای مسجد با سنگهای منقش پرداخت و محرابی را نیز به شکل امروزی در آن ترتیب داد.و بعضی دیگر ساخت آن را به مروان و گروهی دیگر به عمر بن عبد العزیز نسبت میدهند.در زیر به محراب هایی که تا قبل از قرن اول هجری ساخته شده است اشاره شده است: 1.محراب مسجد الاقصی در زمان عمر بن خطاب 2.محراب مسجد کوفه در زمان ولید ابن عقبه . 3. محراب مسجد رسول در زمان عثمان بن عنان . 4. محراب مسجد جامع دمشق در زمان خلافت معاویه ابی سفیان . 5.محراب عقبه بن نافع در مسجد قیروان. 6.محراب مسجد جامع عمرو در خطاط. شکل محراب ها:محراب های صدر اسلام نیم استوانه ای مجوفدر دیوار بوده اند حال در بعضی مانند محراب عمر در مسجد الاقصی ،فرورفتگی کم و در بعضی مانند محراب مسجد قیروان با فرورفتگی بیشتر بوده اند . نقش محراب: 1.مشخص کردن جهت قبله . 2.مشخص کردن جایگاه امام در مسجد. 3.رساتر کردن صدای امام که محراب های چند طاقچه ای برای این کار مناسب ترند. 4.وسیله ای برای شناسایی امام جماعت . 5.به عنوان یک عامل وحدت وسیله لی برای اتحاد مسلمانان. انواع محراب از نظر زمان ساخت در ایران: 1. محراب گچی . 2. محراب چوبی بر اساس پژوهش های انجام شدهاین نتیجه حاصل شد که محراب های گچی از قرن اول هجری شروع شده و تا حمله ی مغول این روند همچنان استمرار پیدا کرده است.از اواخر قرن پنجم در یک مقطع زمانیکه محراب های گچبری ساخته شده اند محراب های کاشی آجری و سنگی نیز در معماری اسلامی ایران ظاهر گردید . درحدود نیم قرن ازاجربرای ساختن محراب استفاده شده است ،امامدت زمان استفاده از سنگ بر خلاف اجربیشتربوده و در دوره های بعد یعنی ایلخانی وتیموری و صفوی هم چنان از سنگ برای محراب سازی استفاده شده وبه حیات خویش ادامه داده است. در اوایل قرن ششم هجری از قطعات ریزکاشی برای تزیین محرابهای اجری استفاده گردیده است. اما شروع ساخت محرابهای ازقرن هفتم هجری بوده است،درسال 612 ه.ق دونمونه ازعالیترین محرابهای کاشی زرین فام برای حرم مطهر حضرت امام رضا(ع)ساخته شدهاست گر چه شروع فصل محرابهای کاشی است ولی باید انها رانهایت اوج و شکوفایی محراب های کاشی دانست که در طول تاریخ محراب سازی ایران ساخته شده اند. نکته حایز احمیت در محراب سازی ایران این است که این صنعت تحت تاثیر فنون و صنایع بومی و منطقه ای قرار گرفته است،مثلا گر چه محراب های گچی در سطح ایران به صورت پراکنده ساخته شده اند ولی بیشترین آمار در منطقه ی اصفهان و مخصوصا بخش کوهپایه ی این استان واقع شده است .محراب های آجری نیز در محدوده ی استان کرمان و اصفهان ساخته شده اند که بیشترین آمار مربوط به استان اصفهان است همچنین محراب های کاشی تا حمله مغول فقط در کارگاه های کاشی سازی کاشان ساخته شده اند ، هر چند که در خراسان به کار گرفته شده اند . محراب های سنگی نیز عموما در منطقه یزد و اصفهان و کرمان و شیراز وجود دارند که بسیاری از آنها محصول کارگاه های محراب سازی یزد هستند ، از جمله محراب سنگی بقعه خواجه اتابک کرمان و بر اساس پژوهش انجام شده ،فنون محراب سازی مخصوصا محراب های سنگی و کاشی در اختیار خانواده های مشخص و معدودی بوده است . براساس مبحث مطرح شده چون محراب ها از لحاظ طرح و شکل قابل تقسیم بندی نبودند و عناصر تزیینی، هم کتیبه ها و هم نقوش بر روی کلیه محراب ها یکسان به کار رفته است ، بنابر این آنها را از لحاظ جنس به کار رفته به پنج گروه تقسیم بندی میکنیم که البته شکل عناصر متشکله محراب که تحت تاثیر معماری دوره های قبل یا زمان مربوطه قرار گرفته اند بوده و مورد بحث قرار گرفته است. این پنج گروه عبارتند از: 1.محراب های گچبری که از صدر اسلام (قرن 1هجری) شروع شده و تا حمله مغول ساختن آنها استمرار پیدا کرده و بعد از آن نیز به روند خود ادامه داده است . 2.محراب های چوبی که فقط یک نمونه منحصر به فرد از آنها در ابیانه (مورخ 477 ه.ق)باقی مانده است که به شکل محراب های گچی هم عصر خود ساخته شده است از چوب برای ساختن محراب به ندرت استفاده شده و اگر هم استفاده شده اثری از آنها باقی نمانده است . 3. محراب های آجری که از اواخر قرن پنجم ه.ق ساخت آنها شروع و تا نیمه اول قرن ششم هجری تداوم داشته است. 4.محراب های سنگی :این محراب ها نیز از نظر شکلی کلی و کتیبه تزیینی مدل محراب های قبلی (گچی،چوبی،آجری)را پیروی نموده اند. 5. محراب های کاشی که در اوایل قرن هفتم ه.ق و درست قبل از حمله مغول ساختن آنها شروع شده و بعد از حمله نیز روند ساخت آنها به اشکال مختلف ادامه یافته و گسترش پیدا کرده است البته کاربرد کاشی به صورت نگین و قطعات تزیینی از ربع اول قرن ششم ه.ق در محراب های آجری به کار رفته است .اما محراب هایی که در قرون اولیه ی اسلام ساخته شده اند همانند محراب های سده اول هجری در مدینه و کوفه و دمشق و ...،مجوف و دارای طاقچه ای تعبیه شده در دیوار قبله بوده ند ولی طاق آنها بر خلاف محراب کشور های عربی که نعلی شکل بوده استبا قوس هلالی مازه دار ساخته شده اند که مختص ایران آن زمان و متاثر از هنر معماری زمان ساسانی بوده است. محراب های گچی ساخته شده در نیمه دوم قرن ششم ه.ق معمولا با دو حاشیه کتیبه دار ساخته شده اند نمونه محراب های دو حاشیه ای میتوان از محرابمسجد جامع اردستان و زواره و گنبد علویان همدان نام برد . یبنابر این شکل رسمی و عمومی محراب های گچی در قرن ششم هجری عبارت از کادر مستطیلی شکلی شد که دو طاق نما با قوس نیزه دار در داخل آن قرار گرفته و در دو طرف طاق ها دو ستون سر ستون دار قرار گرفته است .این شکل در محراب سازی رسمیت یافته و مورد تقلید در محراب سازی گچی محراب های چوبی و آجری و سنگی و کاشی قرار گرفته اند . مثلا محراب چوبی ابیانه که در سال 477 ه.ق ساخته شده است ،متشکل از یک طاق نما و یک حاشیه ی کتیبه دار و یک پیشانی است ،این محراب در زمانی ساخته شده که محراب های یک طاقنمایی گچی ساخته شده اند. محرابهای آجری در اواخر قرن پنجم هجری تا اواسط قرن ششم هجری در معماری اسلامی ظاهر شده اند، شکل کلی محرابهای آجری نیز تابع شکل متداول محرابهای گچی بوده است. این محرابها نیز متشکل از طالقنی و حواشی و ستونها بوده اند. دراوایل قرن ششم هجری از نگین های کاشی برای تزیین محرابهای آجری استفاده گردیده است. این نگینها از قطعات ساده کاشی فیروزه ای و لاجوردی به شکلهای منشوری و مسدس ساخته شده اند. در اواخر قرن پنجم و اوایل قرن ششم هجری شاهد ظهور محرابهای سنگی در معماری مذهبی ایران هستیم. این محرابها در مساجد و مشاهد و بقاع متبرکه و مقابرو ... به شکل محرابهای گجی و آجری ساخته شده اند،که در بعضی موارد این محرابها همجون محراب فاطمه خاتون جز هدایا و موقوفات به این گونه اماکن بوده اند این محرابها که عموماً متشکل از طاقنما ها و ستون ها و حاشیه های کتیبه دار هستند عموماً با نقوش اسلیمی ودر بعضی موارد با نقش قندیلی آویخته مزین شده اند.شکل کلی محرابهای سنگی متأثر از محرابهای گچی بوده که عیناً کپی برداری شده از شکل عمومی آنها هستند. این محرابها تا حمله مغول به سه شکل در معماری اسلامی ایران ظاهر شده اند که عبارتند از : 1. محرابهایی که به صورت قطعه ای سنگ یکپارچه در ابعاد حدود 60*120 سانتیمتر هستند و عموماً در داخل طاقچه محرابهای گچی و یا آجری نصب می شده اند. 2. گروه دوم محرابهایی هستند که مستقلاً عملکرد یک محراب را داشته اند و در ابعاد بزرگتری نسبت به گروه اول ساخته شده اند، این محرابها عموماً بصورت یکپارچه و ندرتاً متشکل از قطعات کوچک هستند. قابل ذکر است که استفاده از سنگ برای محراب در زمانهای بعدی استمرار داشته و اکثراً در داخل طاقچه محرابهای کاشی به کار رفته اند. با ظهور کاشی لعاب فیروزه ای و لاجوردی در اوایل قرن ششم هجری از این عنصر برای تزیین محرابهای آجری استفاده گردید مانند محراب بقعه خواجه اتابک کرمان و محراب مسجد گز اصفهان، اما در اوایل قرن هفتم هجری با دستیابی کاشی کاران به تکنیک های پیشرفته باعث شد که عالیترین و با شکوه ترین محرابهای زرین فام را برای حرم حضرت امام رضا (ع) بسازند به طوریکه اوج هنر محراب سازی را تا حمله مغول میتوان محرابهای مذکور دانست. بعد از حمله مغول این روند بلافاصله ادامه یافته است ولی هیچکدام از محرابهای بعدی به پایه ی محرابهای زرین فام حضرت امام رضا (ع) نمی رسند. شکل کلی محرابهای زرین فام را می توان تقلیدی از محرابهای گچی و سنگی دانست ، با این تفاوت که این محرابها تقریباً مسطح ساخته شده اند. در قرن ششم هجری همزمان با ساختن مساجد کوچک ساختن مساجد بزرگ با گنبدهای عظیم و برافراشته (مساجد شبستانی) ساخته شد. چون ساختن محرابهای کوچک نمد چندانی در بنا نداشتو علاوه برآن تناسبی بین فضای حجیم داخل مسجد و محرابهای کوچک وجود نداشت بنا براین معماران محرابهای بزرگ را ساختند که متناسب با فضای گنبد خانه و یا شبستان مسجد باشد، همین عامل بر روی گچبری محرابها نیز تأثیر گذاشته است، چون گچبری کم برجسته و یا برجسته بر روی محرابها با توجه به ارتفاع و عرض زیاد آنها نمود چندانی نداشت بنابراین گچکاران، محرابها را با ترکیبی از گچبری برجسته و برهشته گچبری نمودند که نمونه بارز آنها محراب گنبد و محراب مدرسه حیدریه قزوین است. این امر در مورد آجرچینی و آجرکاری نیز صادق است. زمانیکه آجرکاری با آجرهای پیش بر به دوران شکوفایی خود رسید و به عنوان یک عنصر با ارزش برای تزیین ابنیه به کار رفت معماران به ساختن محرابهای آجری پرداختند و آثار ارزشمندی همچون محراب مسجد برسیان و محراب مسجد جامع گلپایگان و محراب مسجد گز، از خود به یادگار گذاشتند. تزیین محراب : محراب در پی نیاز و ضرورتی مذهبی برای نشان دادن جهت قبله و جایگاه امام شکل گرفته و با توجه به موقعیت و اهمیت وجودی آن مورد توجه هنرمندان قرار گرفته است. به طوریکه محراب مرکز تجلی بهترین هنرها مانند هنر گچبری،آجرکاری،حجاری، کاشیکاری و... در قالب کتیبه نگاری و نقوش تزیینی در طی دورانهای مختلف بوده است. هنرمندان مسلمان با در نظر داشتن پرهیز از تصویر نگاری و شبیه سازی که نوعی شرک و بت پرستی محسوب می شده است هنری آفریده است که با توحید منافاتی نداشته باشد ،بدین شکل که به جای استفاده از نقوش گل و بوته ای و امثال آن که در طبیعت وجود دارد،به نقوش برساو شده (استیلیزه)گل و بته و گیاهی روی آوردند که نظیر آنها در طبیعت وجود نداشته و در حقیقت با خالق به رقابت بر نخواسته اند و از طرفی به محراب شکوه و رونقی بخشیده و عشق وعلاقه خود را بدین نحو ابراز نموده اند. از طرف دیگر به هنری همچون کتیبه نگاری که متضمن آیات قرآنی بوده روی آوردند که در جهت توحید و یکتاپرستی بوده است .بر این اساس نقشها و کتیبه ها با همه ی جلوه های مختلف معنای واحدی دارند. 1.نقوش محراب ها:بر اساس محراب باقی مانده از قرن اول ه.ق تزیین محراب از آن زمان متداول بوده است .در اواسط قرن سوم هجری نقوش گل و بته های اسلیمی به صورت متقارن بر روی محرابی از ری به کار رفته است،و در اواخر این قرن نقوش اسلیمی در زیر طاق محراب مسجد عتیق شیراز نشانگر ادامه این روند است .در اواسط قرن چهارم هجری نقوش اسلیمی و هندسی در تمام محراب به کار گرفته شده است . نقوش به کار رفته در محراب ها تحت تاثیر نقوش و گچبری دوران ساسانی قرار داشته اند و عناصر تزیینی دوران ساسانی همچون باند های مروارید و یا برگچه های سه لبی و غیره در نقوش گچبری شده ی محراب ها به کار رفته است . در اواسط قرن چهارم هجری حاشیه محراب نایین متشکل از نقوش اسلیمی و هندسی شد.این حاشیه در دوره های بعد با کتیبه های کوفی نسخ وم ثلث مزین گردید. نقوش تزیینی محراب را به طور کلی میتوان به سه دسته تقسیم نمود: الف-نقوش اسلیمی ب-نقوش هندسی ج-نقوش سمبلیک الف - نقوش اسلیمی:این نقوش بر گرفته از طبیعت بوده و به صورت نقوش بر ساو شده گیاهی و نباتی بر روی محراب ها به کار گرفته اند از اواسط قرن سوم بر روی محراب ها به کار رفته است . ب-نقوش هندسی:کاربرد نقوش هندسی بر روی محراب ها از نیمه دوم قرن چهارم هجری بر روی محراب مسجد جامع نایین به صورت نقش اختر چلیپا به کار رفته است .این نقوش همچنین به صورت نقوش آژده. شکل محراب های کاشی : شکل کلی محراب های کاشی را میتوان تقلیدی از محراب های گچبری طاقنمادار و محراب های سنگی دانست.این محراب ها در سطحی تقریبا مسطح ساخته شده اند و اجزا تزیینی محراب های سنگی و گچبری و شکل کلی آنها را پیروی کرده و تقلید نموده اند و محرابی را برای بیننده مجسم می کرده اند.سطح این محراب ها حاشیه سازی،قاب بندی شده و برروی حواشی کتیبه های ثلث ،غبار،کوفی ،تزیینی،نقوش اسلیمی ،گل و برگهای تزیینی نقش گردیده ،دارای یک یا دو یا سه طاقنما که ستونهایی در پایه دارند،و در وسط طاقنمای تحتانی معمولا نقش یک قندیل آویخته وجود دارد. نکته ای که قبلا نیز بدان اشاره شدقرار گرفتن لوحه های قبور در کنار محراب های کاشی است که از نظر زمانی همزمان هم می باشند .این لوحه ها اکثرا توسط همین خانواده ها ساخته شده اند و از لحاظ جنس و طرح و نقش با محراب های کاشی مطابقت دارند الا کتیبه های آنهاکه از نظر مفاد با هم اختلاف دارند.قدیمی ترین لوحه از قبر کاشی زرین فام مربوط به لوحه ی قبر حضرت معصومه (س) میباشد که در سال 602ه.ق توسط ابن ابی طاهر ساخته شده است . ج- نقوش سمبليك: مقصود از نقوش سمبليك، نقوش قنديل شكلي است كه بر روي محرابهاي سنگي و كاشي از قرن ششم هجري به بعد به كار رفته است. بر خلاف نظر برخي محققين قديميترين تاريخ اين نقش هم بر روي محرابها و هم بر روي سنگ قبرها مربوط به ايران است. محرابهاي سنگي مسجد مفرط كرمان و محراب مسجد ميمه همگي داراي نقش قنديلي و گواهي بر گفته فوق الذكر هستند. 2-كتيبه هاي محرابها: در اين پژوهش كتيبه ها را از سه نقطه مورد بررسي و مطالعه قرارداده ايم: الف- از نقطه نظر مذهبي ب- از نقطه نظر تاريخي ج- از نقطه نظر شيوه كتابت و نوع خط الف- كتيبه ها از نقطه نظر مذهبي: براي كتيبه نگاري محرابها از آياتي استفاده شده است كه پيرامون اقامه نماز و وحدانيت خدا مي باشند. در چند مورد از آيات و احاديثي استفاده گرديده كه موضوعات ديگري را در بر دارند. بر روي بعضي از محرابهاي قرن ششم هجري مانند محراب قدمگاه فراشا(512 ه.ق)، صلوات بر چهارده معصوم نوشته شده است كه بيانگر وجود گرايشات شيعي در منطقه يزد مي باشد. اين صلوات همچنين بر روي محراب مسجد معروف به مشهد علي بن موسي الرضا(ع)(مورخ547 ه.ق) نوشته شده است. ب- كتيبه نگاري محرابها از نقطه نظر تاريخي: كتيبه ها از آن جهت كه حاوي تاريخ ساخت و امضاي معمار (سازنده) و نام واقف و يا سلاطين و حاكماني كه دستور ساخت محرابها را صادر كرده اند مي باشند، داراي ارزش تاريخي و اجتماعي هستند. ج- كتيبه ها از نقطه نظر شيوه نگارش: كتيبه نگاري بر روي محرابها براساس متون تاريخي به سال 270هجري بر مي گردد ولي اولين محرابي كه بر بالاي پيشاني آن كتيبه اي به خط كوفي گلدار نوشته شده، محراب مسجد جامع نايين (350 ه.ق) است. در اوايل قرن پنجم از خط كوفي مشجر براي تزيين محراب مسجد قروه (مورخ 491 ه.ق) استفاده شده است. زيباترين خط اين شيوه در محراب مدرسه حيدريه قزوين به كار رفته است كه ساقه خطوط آن به گره هندسي تبديل شده است. اولين محرابي كه كتيبه كوفي بنايي بر آن نوشته شده، محراب مسجد جامع برسيان است. محراب ديگري كه كتيبه آن به خط كوفي نوشته شده است محراب مسجد گز اصفهان است. علت استفاده از خط كوفي دارا بودن گوشه و زاويه است، بنابراين نوشتن آن با آجر پيش بر راحتتر و با آن كاملاً متناسب بوده است. با استفاده از آجر پيش بر كتيبه كوفي معقد مانند كتيبه محراب مسجد جامع گلپايگان نوشته شده است كه انتهاي بعضي از كتيبه ها به كوفي درختي (مشجر) نوشته شده است. بعد از آن بايد از محرابهاي مسجد پامنار زواره و محراب كاشي زرين فام حرم امام رضا(ع) (مورخ 612 ه.ق) به كار رفته است. در قرن ششم هجري از نوعي خط ديگر به نام ثلث براي كتيبه محرابها استفاده شده است. مهمترين مسئله در ارتباط با كتيبه نگاري محرابها اين بود كه شيوه هاي كتيبه نگاري در مقاطع همزمان بدون در نظر گرفتن جنس محراب يكسان به كار رفته است، واين امر باعث پيدايش سبك هاي ويژه اي در دوره هاي گوناگون بوده است. 3- رنگ آميزي محراب: عامل ديگري كه در تزيين محراب نقش داشته رنگ است. تمام محرابهاي گچبري ايران به جز تعداد معدودي رنگ آميزي شده اند. محرابهاي اوليه با نوعي رنگ ليموئي، رنگ آميزي شده اند (مانند محراب فهرج) و در قرن سوم و چهارم هجري محرابها به رنگهاي الوان رنگ آميزي شده اند (مانند محراب مكشوفه از قنات تپه)، كه رنگ را بيشتر در زمينه نقوش و كتيبه ها به كار برده اند. رنگهاي لاجوردي، آبي، سبز، قرمز، قهوه اي و زرد رنگهايي بوده اند كه بيشترين موارد استعمال را داشته اند. نكته حايز اهميتي كه نبايد از آن غافل بود استفاده از تقارن در محراب است. تقارن كه يكي از ويژگي هاي هنر ايران مخصوصاً در دوران اسلامي است، در محرابها چه از نظر اشكال و چه درتزيينات كاملاً رعايت شده است. محراب هر چند جزء كوچكي از معماري مذهبي است ولي محور اصلي معماري مذهبي را تشكيل مي داده است و در حقيقت با بررسي و مطالعه اين جزء كوچك، هنر و معماري متعالي ايران را مورد ارزشيابي و مطالعه قرار مي دهيم. محرابهاي گچي: گچ عنصري است كه نسبت به سنگ يا آجر داراي انعطاف پذيري بيشتر بوده و كار با آن آسانتر و مقرون به صرفه تر است. هنر گچبري دوران اسلامي در ايران از نظر نقوش و تكنيكهاي ساخت متعلق به گچبري دوره ساساني است، با اين تفاوت كه نقوش پس از اسلام سادگي گچبري ساساني را ندارد و بسيار مفصلتر و پيچيده تر و پركارتر شده اند، ولي هميشه نقوش اسليمي و پالتها و كاجي شكلها مورد استعمال بوده اند. علاوه بر نقوش اسليمي از طرحهاي هندسي هم براي حاشيه ها و زاويه ها استفاده مي شده است كه قديمي ترين نقش هندسي در حاشيه محراب مسجد جامع نايين به شكل اختر چليپا به كار رفته است. اما قبل از پرداختن به محرابهاي گچي لازم است مختصراً با شيوه هاي گچبري آشنا شويم. شيوه خراساني: اين شيوه در آغاز بسيار ساده و بي پيرايه است و از قرن اول هجري شروع و تا قرن چهارم هجري ادامه مي يابد (محراب مسجد فهرج). در دوره هاي بعد اين شيوه حالت تزييني به خود مي گيرد و با برجستگي كم همراه است. شيوه رازي: در اين شيوه از تكنيك برجسته و برهشته استفاده گرديده و با كتيبه هاي گچبري همراه است. تنوع نقش در آغاز اين شيوه كم بود و از الگوهاي تكراري براي نقش اندازي استفاده گرديده است. ولي كم كم نقوش گچبري پيچيده گرديده و كتيبه هايي كه داراي نقش هاي پيچيده اي بودند اطراف محرابها را پوشانيدند. محرابهاي قرن اول هجري: در ايران براساس محرابهايي كه باقي مانده و يا در ضمن حفاري پيدا شده است مانند محراب مسجد جامع فهرج،تاريخانه دامغان، مسجد جامع سيراف و مسجد نيشابور همگي بيانگر اين نكته هستند كه محرابهاي ايران نيز بر طبق محراب مسجد پيامبر، مجوف ساخته شده اند. محراب مسجدالنبی: مسجدالنبی چندین محراب وجود دارد: 1- محرابی که رسول خدا در آن نماز می خواند و محاذات روضه است، اگر کسی رو به قبلهبایستد در طرف چپ منبر و طرف راست قبر مطهر، این محراب قرار دارد. 2- محرابحنفی که به محراب سلیمانی معروف و به دستور سلطان سلیمان عثمانی ساخته شد. 3- محراب عثمان، که بعدا اضافه شد و اکنون امام جماعت، نمازهای پنجگانه را آنجا میخواند. 4- محراب تهجد که پیامبر نماز شب را آنجا می خواند و آن پشت حجره فاطمهزهراست. 5- محراب فاطمه، که در جنوب محراب تهجد و داخل "حجره طاهره" است. 6- محرابی که در جنوب شرقی مسجد و از بناهای قایتبای است. محرابهاي مسجد جامع فهرج: مسجد جامع فهرج تنها مسجد باقي مانده از قرن اول هجري در ايران است. پلان مسجد و محراب در محور عرضي مسجد واقع شده و همچنين تزيينات مسجد همگي حكايت از آن دارند كه مسجد در صدر اسلام ساخته شده است. تزييناتي كه در مسجد به كار رفته است ارتباط نزديك آن را با معماري ساساني نشان مي دهد. نقوش گچبري بالاي محراب عبارت از خطوط برجسته گچي برگ شبدر مانند است. توصيف محراب: از دو قسمت تشكيل شده است: قسمت قديمي آن كه فرو رفتگي راست گوشه مستطيل شكلي است. طاق هلالي شكل آن با قوس تيزه دار در عمق يك متر ساخته شده كه از الحاقات بعدي است، ولي به احتمال قوي اين محراب داراي يك طاقنما با قوس هلالي مازه دار بوده است. محراب از جنس خشك و كاهگل ساخته شده كه بر روي آن اندودي گچي كشيده شده است. محرابهاي قرن دوم هجري: محراب تاريخانه دامغان: اكثر باستان شناسان معتقدند كه اين مسجد از جمله مساجد ساخته شده در صدر اسلام و در قرن دوم هجري است. پلان مسجد قابل مقايسه با مساجد صدر اسلام از جمله مسجد جامع دمشق و فهرج مي باشد. از طرفي قرار گرفتن محراب در محور عرضي مسجد نيز از خصوصيات مساجد صدر اسلام از جمله مساجد فوق الذكر مي باشد. كارشناسان احتمال مي دهند كه مسجد در اصل داراي محرابي گچبري بوده است و به جاي آن طاقنماي موربي ساخته اند تا جهت قبله را كه بدواً در ست معين نكرده بودند، اصلاح كنند. اما از آنجايي كه پلان مسجد و شبستان آن به صورتي ساخته شده است كه ديوار سمت قبله مسجد در جهت ديوار قبله قرار گرفته و محراب نيز در ديوار قبله تعبيه شده، بنابراين احتمال اينكه ديوار سمت قبله در جهت ديوار قبله باشد و محراب آن كج ساخته شده باشد وجود ندارد. به طور قطع مي توان گفت كه محراب فعلي، محراب اوليه مسجد است. البته منكر تعميرات بعدي آن نمي توان شد ولي فرم كلي محراب به همان شكل اوليه است و تطابق هلالي طاقنماي آن با قوسهاي آهنگ مسجد اين نكته را محرزتر مي سازد. توصيف محراب: طاقنماي عميق با قوس مازه دار و پلان مستطيل شكل است. محراب داراي ايستادنگاه امام است، كه 50 سانتيمتر پايين تر از كف مسجد است. محراب از همان مصالح كه براي ساخت مسجد استفاده گرديده، ساخته شده و داراي اندودي كاهگلي است و احتمالاً داراي اندودي گچي بوده است. قوس مازه دار طاقنماي مسجد، ارتباط نزديك آن را با معماري ساساني مي رساند. قابل ذكر است كه محراب در وسط ديوار قبله قرار نگرفته و اين به خاطر قرار گرفتن منبر در سمت راست آن بوده است. محرابهاي قرن سوم هجري محراب گچبري مسجد عتيق شيراز در مورد تاريخچه ي بناي مسجد عتيق بسياري از تاريخ نگاران و سفرنامه نويسان اين مطلب را نقل كرده اند كه عمروليث صفاري در سنه 281 هجري دست به بناي مسجد عتيق شيراز زده است. توصيف محراب: در انتهاي شبستان جنوبي بر ديوار قبله محرابي واقع بوده است كه داراي دو طاقنماي هلالي شكل كه اندكي از حالت مازه دار خارج گرديده اند و به قوس تيزه دار نزديك شده اند وجود دارد. در دو طرف محراب دو ستون سنگي با سرستون وجود دارد كه تزيينات هاشوري دارند. گچبري محراب ريخته شده و به همين خاطر اسكلت عريان محراب بيرون افتاده و ظاهري خشن و بي قواره دارد . در انتهاي طاقنماي دوم با تخت سنگهايي كه در ملاط ساروج نشسته اند، شكل پنج ضلعي به وجود آمده است. ستون ها داراي سرستون و پايه ستون هستند. با وجود تأسف بار بودن وضعيت محراب مسجد جامع شيراز مهمترين قسمت آن زيباست زيرا پرتو افكني پر تداوم بر دوره هاي معاصر كرده و نشان داده كه در اولين مكان پيشرفت والايي كرده است و با زيبايي گچ برجسته براي تزيينات مسجد، در اولين قرون به كار گرفته شده و نه تنها در طاق محراب متمركز شده بود بلكه به نظر مي رسد كه در يكي از قوسهاي كامل كه مشابه اين تزيينات است به كار رفته است. تزيينات گچبري را نقوش اسليمي طوماري بسيار زيبا تشكيل مي دهد كه در چپ و راست خود برگچه هاي سه لبي تشكيل مي دهد، حاشيه اين تزيينات را يك باند مرواريدي از گچبري تشكيل مي دهد كه بعداً در مسجد جامع نايين نظير آن به كار رفته است. محراب مكشوفه از تپه ارگ ري: محراب در اثر كارهاي ساختماني وزارت آموزش و پرورش در يك مسجد مخروبه كشف شده است. شيوه اي كه براي گچبري محراب استفاده شده گچبري عمقي است، كه اولين محراب از اين نوع مي باشد. تكنيك گچبري عمقي بدين صورت است كه طرحهاي مورد نظر را با استفاده از برش بر روي سطح صاف گچ ايجاد كرده و كنده كاري مي كنند. محراب مزبور داراي كادر مستطيلي شكلي است كه يك طاقنما با قوس تيزه دار در بالا و دو ستون با سر ستون هايي در دو طرف آن واقع شده و در ابعاد 111*98 سانتيمتر بدون عمق باشد. تزيينات محراب:نقوش تزييني محراب را دو بوته كه هر كدام داراي چهار گل و چهار برگ هستند تشكيل مي دهد. طرحها درعين سادگي داراي ظرافت و پيچيدگي خاصي هستند. اين محراب مسطح كه طرح يك محراب مجوف بر روي آن پياده شده، نمونه اي از محرابهاي آن زمان است كه داراي يك طاقنما و يك حاشيه بوده اند. اين محراب اولين محراب مسطح در ايران و دربردارنده اولين شيوه گچبري عمقي در محراب است. تاريخي كه مي توان براي محراب در نظر گرفت با توجه به اينكه هلالي طاقنماي محراب مابين مازه دار و تيزه دار با تيزه كند است و همچنين با در نظر گرفتن شيوه گچبري محراب حدود قرن سوم هجري است. محرابهاي قرن چهارم هجري: محراب مسجد جامع نايين مسجد جامع نايين در شهر نايين و در بخش قديمي نشين شهر واقع شده است. اكثر محققين تاريخ هنر و معماري اين مسجد را متعلق به قرن چهارم هجري (از اول قرن چهارم تا نيمه آن 350ه.ق) دانسته اند. از طرفي محراب در وسط ضلع جنوبي شبستان جنوبي مسجد واقع شده، به طوري كه در امتداد محور عرضي مسجد قرار گرفته است. اين ويژگي در مساجد فهرج و تاريخانه دامغان و مسجد جامع دمشق و ابن طولون قبلاً بكار رفته است. توصيف محراب: محراب متشكل از سه طاقنماي بر روي هم است كه طاقنماي تحتاني (كوچك) در دوره هاي بعد به محراب اضافه شده است. دو طاقنماي اصلي هر كدام دو ستون كه داراي سرستون هستند، در دو طرف خود دارند. گچبري هاي محراب به سه شيوه انجام گرفته است: گچبري عمقي در حاشيه محراب به كار رفته است. گچبري برجسته در قسمتهاي داخلي طاقنما بيشتر به كار رفته است. گچبري برهشته كه در سرستونها به كار رفته است. شيوه هاي گچبري مذكور محراب به«شيوه رازي» مرسوم است. اين محراب چه از نظر تكنيكي و نحوه اجرا و چه از نظر به كار بردن نقشها و نگارها بر هنر گچبري غني دوره ساساني متكي است. تزيينات محراب: تزيينات محراب را نقوش برساو شده (استليزه) گياهي، ميوه ها و همچنين نقوش هندسي تشكيل مي دهد. بر پيشاني محراب كتيبه اي به خط كوفي گلدار نوشته شده كه بر روي طاقهاي اطراف بالاي محراب در ابعاد بزرگ نوشته شده است. كتيبه هاي بالاي محراب و نبش قوي بالاي محراب شامل آيه 40 از سوره نمل و آيه 129 از سوره توبه هستند. نقش داخل طاق بزرگ محراب يك نقش اسليمي شبيه درخت تاكي است كه از قسمت تحتاني طاق شروع شده و به كليد قوس منتهي شده است. در جريان صعود متناوباً به اطراف، شاخه هاي باريكي داده كه در پيچ و خم آنها برگهاي مو و خوشه هاي انگور واقع است. نقوش حاشيه محراب:تزيينات اين حاشيه از نقوش هندسي اختر چليپا و دانه بندي در حاشيه پهن آن استفاده شده كه قسمت داخلي اين اشكال را به شكل خوشه انگوري با ساقه گردان گچبري شده است. در قاب بندي حاشيه دور محراب و اكثر قابهاي حواشي در محراب مخصوصاً حاشيه طاقنما و قوسها از طرح گره سازي و آژده كاري شده همشكل كه به دنبال هم تكرار گرديده و استفاده شده است. نقوش سرستونها بر گرفته از شكل برگ توأم با دوايري كه با هم تركيب شده اند. نقوش روي ستونها را طرح گره سازي كه آژده كاري گرديده تشكيل مي دهد. به طور كلي گچبريها از اشكال هندسي مانند كثيرالضلاعها و گره سازيها و دواير و موضوعات گياهي مانند درخت تاك و برگ مو و خوشه هاي انگور، شاخ و برگهاي بزرگ و برگ كنگرهاي استليزه تشكيل شده كه اكثراً با نقوش گچبري زمان ساساني و در دوران اسلامي با نقوش گچبري مسجد سامره قابل مقايسه است. محرابهاي قرن پنجم هجري: محرابهاي گچبري مسجد ملك كرمان مسجد ملك در قسمت جنوب شرقي شهر قديم كرمان واقع شده است، كه اكنون قسمتي از مسجد امام خميني كرمان را تشكيل مي دهد. اين مسجد در چهار طرف آن داراي شبستانهايي بوده كه معروفترين آنها يعني شبستان امام حسني باقي مانده كه عامه آنرا منصوب به امام حسن(ع) مي دانند. در يكي از غرفه هاي اين شبستان آثار اندكي از يك محراب باقي مانده است. قسمت انتهايي مسجد ملك به صورت دو طبقه ساخته شده، در طبقه دوم آن چهار محراب وجود داشته كه بقايايي از سه محراب گچبري آن باقي مانده، كه همزمان با محراب غرفه امام حسن(ع) در طبقه اول همين مسجد هستند. مسجد ملك را منسوب به ملك تورانشاه سلجوقي مي دانند. توصيف محرابها: محراب شماره1: متشكل از يك طاقنماي خراب شده و طرح يك طاقنماي كوچك در داخل آن مي باشد. بقاياي دو ستون در دو طرف طاقنماي بزرگ ديده مي شود. محراب شماره 3: داراي دو طاقنما است كه طاقنماي وسط آن عميق و به عمق 10 سانتيمتر است. محراب به رنگ آبي سير و سبز روشن رنگ آميزي شده است. در حاشيه محراب آيه سوره بني اسرائيل به خط كوفي مشجر در زمينه نقوش اسليمي بسيار زيبايي نوشته شده است. محراب شماره 4: اين محراب مشابه محراب شماره1 بوده و داراي يك طاقنما است كه دو ستون با سر ستونهاي گرد و پايه ستونهاي دايره شكل دارد. نقوش تزييني را گل و برگهاي اسليمي و نقوش هندسي تشكيل مي دهد كه زمينه آنها با رنگهاي آبي و قرمز و سبز رنگ آميزي شده است. به طور كلي محراب هاي مسجد ملك به يك شيوه گچبري شده اند و فقط از نظر نوع نقوش با هم اختلافات جزيي دارند، همه آنها از نظر اندازه و ابعاد تقريباً در يك اندازه ساخته شده اند .شيوه هاي كتيبه نگاري محراب شماره3و4 با هم مشابه است و نقوش گچبري محراب شماره1و3 با هم مشابه و قابل مقايسه اند. محرابهاي قرن ششم هجري محرابهاي مسجد جامع ساوه الف: محراب مكشوفه از گوشه شمال شرقي(محراب شماره2) اين محراب در سال1353 در گوشه شمال شرقي مسجد از دل خاك خارج گرديد . محراب فاقد تاريخ است، ولي براساس شواهد و مدارك ساختماني احتمالاً مجموعه محرابهاي مكشوفه مربوط به زمان شكل گيري ساخت و سازهاي مسجد و تقريباً همزمان با مناره تاريخ دار(مورخ504ه.ق)مي باشد. قرينه اين محراب در سمت غرب محراب اصلي وجود داشته است. توصيف محراب: شكل كلي محراب كادر مستطيل شكلي است كه داراي يك حاشيه كتيبه دار و دو ستون با سر ستون و پايه ستون و طرح يك طاقنما كه در قسمت داخلي محراب بر سطح گچي صاف، گچبري عمقي شده است. طاقنماي محراب ريخته شده ولي با توجه به بقاياي آن احتمالاً به صورت هلالي تيزه دار بوده است . تزيينات محراب: كتيبه هاي محراب به خط كوفي و نسخ نوشته شده است. كتيبه حاشيه1 به خط كوفي آيه 3تا5 سوره فتح نوشته شده است. خطوط و نوع نگارش اين كتيبه ها بيشتر از همه قابل مقايسه با محراب امامزاده كرار اصفهان است. نقوش تزييني محراب نقوش تزييني محراب به شيوه برجسته گچبري و گچبري عمقي ساخته شده اند. اين نقوش را عموماً گل و بته هاي اسليمي كه روي بعضي از نگاره ها را آژده كاري كرده و نيز اندكي نقوش هندسي تشكيل مي دهد. ب- محرابهاي خصوصي مسجد جامع ساوه نام محرابهاي خصوصي از اين جهت به اين محرابها اطلاق گرديد كه اولاً همچون محرابهاي اصلي و يا فرعي بر روي ديوار قبله قرار ندارند، بلكه بر روي جرزهاي ستون و يا ستونها قرار گرفته اند، ثانياً اينكه فرهنگ اعتكاف در آن دورانها وجود داشته و بعضي از دراويش يا زهاد در پاي ستون يا در گوشه اي از مسجد معتكف مي شدند. افراد خيري براي آنها برروي ستوني كه زاهد در كنار آن معتكف شده بود يك محراب مي ساختند. اين محرابها عموماً مسطح و در ابعاد كوچكتري نسبت به محرابهاي ديگر ساخته مي شدند. در مسجد جامع ساوه چندي نوع از اين محرابها وجود دارد كه به بررسي چند نوع از آنها مي پردازيم. اين محرابها داراي طرح يك محراب اصلي يعني متشكل از يك حاشيه كتيبه دار و طاقنماها و ستونها مي باشند، ولي در سطح صاف گچي كنده كاري شده اند. محراب شماره6: اين محراب بر روي جرزي در شبستان جنوبي مسجد واقع شده است. نصف محراب در پشت يك جرز كه بعداً براي استحكام مسجد زده شده قرار دارد، در لچگي هاي محراب در داخل يك دايره متداخل كلمه الله نوشته شده است. زمينه نقوش و كتيبه هاي اين محراب با رنگ آبي رنگ آميزي شده است. در شبستان مخروبه شمالي بر روي دو رديف از جرزها كه در موازات هم واقع شده اند، محرابهاي ساده اي در ابعاد كوچك ساخته شده است. تعداد اين محرابها 10 عدد است كه كلاً در اثر حفاري از خاك خارج شده اند و مربوط به ساخت و سازه هاي اوليه مسجد مي باشند. در اينجا به دو نمونه از آنها اشاره مي كنيم. محراب شماره11: محراب كادر مستطيل شكلي است كه در وسط آن با استفاده از قالبهاي گچي كلمه الله تكرار شده است. در قسمت زير اين محراب با رنگ قرمز كتبيه اي نوشته شده كه كلماتي از آن مانند «قال...صلي الله عليه» خوانده مي شود. محراب شماره13: يك قاب مستطيل و اندكي گچبري در قسمت فوقاني آن باقي مانده است . ج- محراب شبستان جنوبي مسجد جامع ساوه: اين محراب در قسمت شرقي شبستان جنوبي بر جبهه انتهايي مسجد قرار دارد. اين محراب در دوره مغول ساخته شده است. از آنجايي كه كتيبه هاي محراب قبلاً توسط كسي خوانده نشده است، در ذيل به آنها اشاره مي شود. كتيبه حاشيه1 به خط كوفي بنايي از آيه1 تا آخر آيه 15 از سوره يس باقي مانده و بقيه تخريب شده است. حاشيه2 به خط نسخ آيه 125و126 از سوره بقره نوشته شده است. حاشيه3 از آيه اول سوره فتح تا آيه سوم آن باقي مانده و بقيه تخريب شده است. محرابهاي مسجد جامع اردستان الف- محراب اصلي مسجد جامع مسجد جامع اردستان در طي دورانهاي مختلف، ساخته و يا بازسازي شده است. در اين مسجد علاوه بر محراب اصلي چهار محراب به صورت قرينه در دو شبستان سمت راست و چپ محراب اصلي چهار محراب وجود داشته كه فعلاً محرابهاي شبستان سمت چپ مسجد باقي مانده كه در ادامه به آنها اشاره اي خواهيم داشت. توصيف محراب اصلي: محراب مستطيل شكل قائم الزاويه اي است كه دو حاشيه كتيبه دار دارد و دو طاقنماي بر روي هم با قوس تيزه دار كه هر كدام دو ستون گچبري شده مدور در قسمت پايه ها دارند كه ستونها داراي سر ستون آجري مربع شكل(چهار گوش) هستند. قسمتي از ازاره هاي محراب كه معمولاً تاريخ ساخت را در آنجا مي نويسند ساييده شده است. گچبريهاي محراب به شيوه برجسته گچبري هستند و در كل محراب تقريباً يكسان كار شده است. تزيينات محراب: نقوش تزييني: نقوش تزييني محراب را كلاً نقوش گل و بته و خطوط اسليمي تشكيل مي دهد، كه در اينجا مخصوصاً در داخل طاقنماها چند نوع تزييني اسليمي با يكديگر تركيب شده اند و يكي بر روي ديگري قرار گرفته و زمينه از اسليمي برجسته پوشيده است. كتيبه ها: به خط كوفي تزييني و كوفي معقد و نسخ نوشته شده اند. توصيف محرابهاي فرعي: محراب مستطيل شكلي است. دو ستون مسدس آجري با سرستونهاي آجري مربع شكل (ستونها و سرستونها كاملاً شبيه محراب اصلي هستند) در پايه هاي قوس طاقنما قرار گرفته اند. محراب داراي يك طاقنما با قوس هلالي تيزه دار است. گچبريهاي محراب بسيار ظريف و پركار هستند. نقوش گچبري اين محراب مشابه نقوش گچبري محرابهايي است كه در ناحيه كوهپايه كاشان ساخته اند. محرابهاي قرن 7 هجري: محرابهاي مسجد جامع گناباد بناي اوليه مسجد گناباد در سال 609ه.ق برابر با 1212ميلادي ساخته شده است. اين مسجد داراي سه محراب است كه دو محراب آن با قالبهاي گچي و محراب سوم با گچبري ساخته شده است. محرابهاي قالبي: محراب اصلي در ايوان جنوبي واقع شده است، تكنيك ساخت اين محراب به اين صورت است كه با استفاده از قالبهاي منفي نقوش مثبتي را بر روي گچ به وجود آورده اند. بررسيهايي كه در مورد اين محراب و محراب فرعي در ايوان شمالي مسجد انجام گرفت به اين نتيجه رسيديم كه اين ايوان در دوران مغول ساخته شده است و ربطي به محراب اوليه مسجد ندارد اين محراب با توجه به مقرنس كاريهاي داخل طاقنما احتمالاً در دوران صفويه تعمير گشته است. علاوه بر اين نقوش محراب از حالت اسليمي و استليزه خارج شده و به واقع گرايي نزديك شده اند و با نقوش دوره تيموري و صفوي شباهت زيادي دارند. محراب گچبري: اين محراب در هنگام تعميرات مسجد از پشت جرز ستوني در شبستان شرقي ايوان شمالي مسجد كشف گرديده، و يكي از محرابهاي فرعي مسجد جامع گناباد بوده است و با توجه به شيوه گچبري آن احتمالاً در سال 609ه.ق برابر با 1212ميلادي ساخته شده است. توصيف محراب: نصف اين محراب از پشت يك جرز ستون خارج شده است. داراي يك طاقنما با قوس تيزه دار است و طاقچه محراب پنج ضلعي است، گچبريهاي محراب زياد برجسته نيست. نقوش گچبري محراب را اكثر نقوش هندسي تشكيل مي دهد. در لچكيهاي طاقنما از نقوش گره هندسي استفاده شده است و زمينه كتيبه را نقش اسليمي تشكيل داده است. هر چند شيوه ساخت محراب بديع است ولي گچبري هاي آن نشان مي دهد كه از دوران سلجوقي است. محرابهاي چوبي: سابقه استفاده از چوب براي ساخت محراب به قرن اول هجري بر ميگردد اما به علت اينكه چوب با معماري ايراني سازگاري چنداني نداشته از چوب به ندرت براي ساخت محراب استفاده شده است. تنها محراب چوبي باقي مانده محراب چوبي ابيانه است كه تقريباً 1000 سال پيش ساخته شده است. بعد از ابيانه محراب سنگي قدمگاه علي بن موسي الرضا(ع) است كه كتيبه اي با لعاب چوبي منبت كاري شده دارد. محراب چوبي مسجد ابيانه: ابيانه در 38 كيلومتري نطنز و در دامنه شمال غربي كوه كركس واقع شده است. بناي اصلي مسجد از دوره سلجوقي بوده ولي تغييرات مختصري در پلان بنا و بعضي از عناصر معماري انجام شده است. ستونهاي چوبي بناي مسجد به همان سبك سابق بازسازي شده اند، اما محراب مسجد با توجه به كتيبه آن مربوط به دوره سلجوقي است. اين محراب در نوع خود در ايران منحصر به فرد است، زيرا به علت وجود آفت، از چوب به ندرت براي كارهاي به اصطلاح مادام العمر استفاده مي گرديده است، منتها معماري ابيانه از چنين آفت بزرگي بركنار بوده است. توصيف محراب: محراب از قطعات كوچك چوب تشكيل شده است كه با در كنار هم قرار دادن آنها محراب را ساخته اند، و به شكل محرابهاي گچي داراي يك حاشيه و يك پيشاني و يك طاقنما است با اين تفاوت كه بعضي از محرابهاي چوبي داراي دو طاقنما هستند. طاقنماي هلالي شكل آن قوس تيزه دار دارد. اين محراب از چوب گردوي قهوه اي رنگ ساخته شده و احتمالاً بوسيله موادي آن را ضد موريانه كرده اند. تزيينات محراب: تزيينات محراب از نقوش و كتيبه هاي منبت كاري شده تشكيل مي شد. كتيبه هاي محراب به خط كوفي و كوفي گل و برگ دار نوشته شده اند. كتيبه حاشيه1 محراب به خط كوفي گل و برگ دار (مزهر) آيه مباركه آيه الكرسي نوشته شده است. در قسمت داخلي طاقنما بر سينه طاقنما در 5 سطر به خط كوفي نام سازنده و تاريخ ساخت آن نوشته شده است. كتيبه هاي ديگري كه به خط كوفي بر روي محراب نوشته شده عبارتند از: بر بالاي هلالي طاقنما بر سمت راست حاشيه1 و در سمت چپ و در سمت پايين بر سمت راست حاشيه1 وسمت چپ. نقوش تزييني محراب:نقوش تزييني را نقوش منبت كاري شده اسليمي و نقوش گره هندسي و دانه بندي و نقوش هندسي تشكيل مي دهد. گل و بته هاي اسليمي محراب مشابه نقوش گل و بته ها در محراب هاي گچبري است، داخل 8 ضلعيهاي محراب را نقوش اسليمي و كتيبه اي كه اسم علي(ع) به طور متقارن 4 بار تكرار شده نوشته شده است. محرابهای آجری : هنر چیدن آجر را در بناها به منظور عرضه ، نهادهای تزئینی متناسب به شکل و هیبت کلی بنا آجرکاری می نامند. آجر در اواخر قرن سوم هجری به تدریج به جای خشت و گل مورد استفاده قرار گرفت در ابتدا به عنوان عنصر اصلی بنا و فرم دهنده مورد استفاده قرار گرفت و دیری نپایید که نقش تزئین کننده نیز یافت. هنر آجر چیدن در دوره غزنویان پیشرفت بسیاری کرده بوده در دوره سلجوقی به آخرین درجه پیشرفت خود رسید از محرابهای آجری تا قرن 5 هجری اطلاع دقیقی در دست نیست. تعداد معدودی از محرابهای آجری در دوران سلجوقی باقی مانده است. از جمله محراب مسجد جامع گلپایگان محراب مسجد جامع برسیان و گار و محراب آجری و کاشی مسجد گز اصفهان. محراب مسجد جامع برسیان مسجد برسیان در 44 کیلومتری جنوب شرقی اصفهان و در ساحل شمالی زاینده رود واقع شده و یکی از مهمترین بناهای این منطقه است که آجر کاریهای تزیینی محراب بر قدر و اهمیت آن افزوده است. بر اساس کتبیه تاریخ دار حاشیه محراب در دوران سلطنت ناصرالدین احمد سنجر فرزند ملکشاه سلجوقی ساخته شده است. توصیف محراب : محراب دارای قواره ای مستطیل شکل با یک طاق نمای مقرنس آجری زیباست که طاقنمای محراب به شکل پنج ضلعی است و در دو طرف طاقچه دو ستون آجری با سر ستون های آجری واقع است. محراب دارای دو حاشیه است که بر حاشیه اول، کتبیه کوفی و بر حاشیه دوم نقوش هندسی آجر کاری شده است. عنصر اصلی ساخت محراب را آجر تشکیل می دهد، ولی اگر گچ برای تزیین داخل کتیبه کوفی استفاده شده است. تزئینات محراب: 1ـ کتبیبه های محراب: کتبیه ها به خط کوفی تزیینی و کوفی بنایی با آجر پیش بر به طور برجسته نوشته شده اند. کتیبه حاشیه 1 محراب به خط کوفی بر جسته آجری بر زمینه گچبری تزیینی گل و بته آیه 118 از سوره توبه نوشته شده است. بر لچکهای محراب به خط کوفی بنائی کلمه الله تکرار شده است. در داخل مقرنسهای آجری داخل طاقنمای محراب به خط کوفی ساده آجری بر زمینه گل و بته گچبری شده جملاتی نوشته شده است. 2ـ آجرکاری و گچبری محراب: محراب این مسجد یک اثر نفیس و ارزنده از هنر آجرکاری اواخر قرن پنجم هجری است که با آجرهای
ادامه مطلب
نظرات شما عزیزان:
ادامه مطلب